سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اصول گرایی1 (پنج شنبه 85/9/30 ساعت 4:49 عصر)

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سلام.                                                                                                               

قبل از مطلب وبلاگتون برم سر حرفی که راجع به انتخابات زدید و اینکه چرا اینطور شد.شاید باید جواب رو تو همون مسنجر اف میذاشتم اما........                                                                                         

اما من واسه انتخابات تو شوراها یه چند تا چیز بگم و باقی رو بقیه دوستان بگن چرا که من برداشت خودم رو میگم. ترکیب شورای شهر تهران رو اگه نگاه کنید می بینید چهارتا دوم خردادی داریم(از لیست دوم خردادی معصومه ابتکار ،نجفی ،مسجد جامعی و هادی ساعی)که از این چهار نفر هادی ساعی حتی اگر مستقل هم کاندید می شد آرای خودش رو داشت کما اینکه فاصله اش با بقیه هم همین رو میگه.یعنی مردم اصلا نیگاه نکردن اصلاح طلب یا اصولگراست هادی رو دوست داشتن قبولش داشتن بهش رای دادن.در لیست اصول گرایان هم چمران و خادم همین حکم رو دارندالبته مهندس چمران یه خورده فرق داره قضیه اش.و همین طور مرتضی طلایی.یعنی حتی اگر تو ائتلاف نبودن رای خودشون رو داشتن.نمیخوام اینجا بگم کی پیروزه کی شکست خورده.اینو واسه مقدمه دارم عرض میکنم.اما می مونه بقیه اعضا که اکثریتشون مال لیست ائتلاف اصول گرایان هست و یه دو نفر مال رایحه خوش خدمت و یه نفر هم مشترک هست!علیرضا دبیر هم که به عنوان کاندیدای مستقل رای اورده.به نظر من چند دلیل داشت که شورا اینقدر پراکنده شد(به بد یا خوبش کار ندارم.)یکی کاندیدا شدن افرادیه که به هر حال محبوب هستند و مردم بهشون رای میدن.حالا چه عضو گروه باشن چه نباشن(شورای شهر قبلی رو نیگاه کنید همه ی کسانی که رای آوردن ائتلاف آباد گران بودن به جز خادم که مورد حمایت کارگزاران بود و لی مردم بدون توجه به حامیان بهش رای دادن.)که این تو همه ی دوره ها هست. دوم فعالیت گسترده ی احزاب مخصوصا دوم خردادی ها بود که واقعا همه جوره تلاش خودشون رو کردن و حامیانشون که همگی تا جائیکه تونستن پای صندوق اومدن و تا حدی هم نتیجه گرفتند.اما می مونه بحث اصولگرایان- که چقدر بدم میاد این اصول گرایی هم داره میشه یه چیزی که اول یه معنی میده بعد کم کم دایره اش رو تنگ می کنه کم کم میشه حزب!!!!!!!! – خب دو شاخه شدن کسانی که خودشون رو اصول گرا میدونن یک عامل مهم بود.البته من نمیگم حتما باید همه ائتلاف میکردن یا چه و چه ولی میخوام از منظر خودم ریشه یابی کنم ائتلاف بزرگ اصول گرایان رو و قصد تخریب هم ندارم.اول ببینیم چی شد که اینها دو دسته شدند. دو دستگی بر می گشت به دو دسته شدن در شورای قبل(بعد از انتخاب دکتر قالیباف به عنوان شهردار) از همون موقع زمزمه های تفاوت سلیقه ی اعضای شورا به گوش رسید یک عده (هفت نفر) شدن طرفدار منش و مدیریت احمدی نژادی(توجه نه خود احمدی نژاد لزوما !!بلکه نوع مدیریتش که جدیدا خانم ابتکار اظهار نگرانی کرده بودن از برگشت مشی مدیریتی ایشون به شهر!) و دیگران مدیریت قالیبافی یا همون سر مایه سالار و تبلیغ سالار(ببخشید اگر اصطلاح مناسب نیست نصفه شبه دیگه!).این اختلافات ادامه یافت تا اونجا که حتی شورا در برابر شهردار رنگ باخت و دیگه این شهردار نبود که باید سرباز شورا باشد(به گفته مقام معظم رهبری ایشون فرموده بودن شهردار باید سرباز شورا باشد)بلکه این شورا بود که در سایه ی مدیریت سیستمی شهردار قرار گرفت.وبعد از انتصابات شهردار که خیلی هم رضایت بخش نبود در بعضی جاها! شورا حتی نمی توانست مثل زمان احمدی نژاد به شهردار تذکر دهد چرا که شهردار این را خلاف استقلال خود میدانست! خلاصه اینکه اختلاف سلیقه و بحث روی نوع مدیریت شخص شهر دار بود.که اگر عمری بود و دکتر قالیباف دوباره شهردار شد اون موقع در باره ی انتقاداتم به مدیریت سیستمی ایشون می نویسم.حالا انتخابات شد و موضوع ائتلاف پیش اومد.هفت نفر اقلیت گفتند ائتلاف را در صورتی می پذیرند که فعلا بحث قالیباف به عنوان شهردار مطرح نباشد! غافل از اینکه رقیب درونی از اکنون حساب حذف هفت اقلیت رو باز کرده بود.استئفای مرتضی طلایی و کاندیدا شدن برای شورای شهر نمونه ی دیگری بود بر این ادعا که نوع مدیریت قالیبافی می خواهد پایه هایش را در تهران محکم کند ایجاد اصول گرایان اصلاح طلب و فعال شدن ستاد های زمان انتخابات قالیباف و....از همه ی اینها می گذریم چرا که فی نفسه بد نیست هر کس نوعی مدیریت را قبول دارد و برای اثباتش تلاش خود را می کند.همانطور که طرفداران مدیریت احمدی نژادی همین کردند.ولی سوال اینجاست. اگر واقعا قصد همه بر ائتلاف بود چرا از همان ابتدا اصلا ستاد رایحه را دیگر اصول گرایان به حساب نیاوردند؟شاید ایشان را اصول گرا نمی دانستند! نگاه کنید به شورای معتمدین اصولگرا(باهنر چمران زاکانی)که دو نفرشان موافق مدیریت قالیبافی زاکانی و با اندکی مسامحه چمران، و دیگری نمیدانیم چه مدیریتی؟!(همان باهنر که موضعش مشخص است.)و حتی در گفتگو با همه ی ائتلافها و احزاب فقط رایحه را به حساب نیاوردند(به نقل از بذر پاش و تایید باهنر که با این ائتلاف هیچ بحثی نشد)چرا که از همان ابتدا نظر جمعی بر حذف این تفکر بود.و اگر این نبود چرا شرطشان را برای ائتلاف قبول نکردند؟(در مورد مدیریت قالیبافی)یعنی وجود ایشان به عنوان شهردار اینقدر مهم بود که در آخرین لیستی که ائتلاف اصول گرایان ارائه داد فقط یک نفر از هفت نفر قبلی عضو شورا و اقلیت در لیست بود در صورتی که نام هر هشت نفر اکثریت بود آیا فقط حمزه شکیب اصول گرا یا متخصص بود؟ و بقیه نبودند؟  اگر نبودند چرا در شورای قبل ازشان حمایت کردید؟اگر بودند چرا نامشان در لیست ائتلاف بزرگ نبود؟ خب فرض آنها لیست جدا بدهند به نظر من که بدشان نمی آمد حداقل چندتاشان در لیست ائتلاف اصولگرایان باشند و اگر می گذاشتیدشان نمی آمدند معترض شما شوند! حتی باعث وحدت بیشتر هم میشد!شما که دم از ائتلاف میزدید باید عملا هم نشان میدادید!خسته شدم نوشتم . فقط اینکه جالب است بدانید که خیل کثیری از مردم شورای قبلی را به نام چمران می شناختند و اگر چمران در لیست رایحه بود الان آنها حائز اکثریت بودند!همه به چمران به عنوان پدر اصول گرایان اعتماد کردند و جایش نبود لیست ائتلاف بشود لیست سهم خواهی!از هر گروه چند نفر!(آنهم تازه گروههای خاص! و هر کس به طریقی به احمدی نژاد نزدیک بوده و یا به نوع مدیریتش علاقه مندباشد حذف بشود از لیست!مثل رای اعتماد دادن مجلس شد که هر کس میدانستند سابقه ی دوستی دیرینه با دکتر دارد رد صلاحیت می شد شما نیگاه کنید اشعری، سعید لو، علی احمدی و هاشمی همه شان نه به جرم نداشتن تخصص که به جرم نزدیکی به دکتر رای نیاوردند وگرنه سعید لو دکترای نفت داشت و حتی مقام معظم رهبری به خاطر مبارزه ی مکررش با فساد چه در مناطق آزاد چه در شهرداری از ایشان تقدیر ویژه کرده بود و علی احمدی چند سال پیاپی پژوهش گر نمونه شده بود و برنامه ها و تحقیق ها داشت راجع به تعاون!)بخدا خنده دار است نام این را بگذاریم اصولگرایی!دکتر دانشجو با ان همه کمالات و تخصصش که دکترای شهر سازی است حذف بشود از لیست(کما اینکه به خاطر تخصص و محبوبیتش الان جزئ برگزیدگان شوراست!) و مثلا جایش را یک نمیدانم چه بگیرد که فلان گروه هم راضی باشد! بعد اسمش را هم بگذاریم ائتلاف بزرگ اصول گرایان!کاش یک اسم دیگر انتخاب می کردید حداقل! راستی اصولگراییتان را در تبلیغاتتان هم دیدیم!از تخریب حرف نمی زنم. از بیلبورد هایی حرف میزنم که بخدا همه اش با هم در دید جا نمی گرفت! عظمتی داشت بیلبورد هایتان! بنده که فکر کنم یه سال مدام کار بکنم نمی تونم پول یک هفتم یکی از این بیلبوردها رو در بیارم!بخدا اصولگرایی به حرف نیست به شعار نیست! اصلا اصولگرایان طیف خاصی در سیاست نیستند!طولی نمی کشد که با همین اعمالتان این واژه را هم مثل آزادی و توسعه سیاسی از قلب و باور مردم می اندازید!به حزب نیست! آدم اصول گرا اسراف نمی کند! به تنها چیزی که نمی اندیشد منافعش هست! هر کاری نمی کند که رای بیاورد! چرا که اصولگرا معتقد هست نتیجه با خداست و اگر خدا نخواهد همه هم که با هم ائتلاف کنند خدا اصلا ائتلافشان را از چشم مردم می اندازد!اگر برای خدا کار بشود خدا خودش یاری می کند! در دنیا همیشه دور شما نیست. پس بکوشید حالا که مردم از شما اقبال کردند با عملتان نشان دهید به اصول پایبندید. به خون شهدا و به آنانی که رفتند!جالب هست بدانید یه نشریه داده جدیدا شهرداری تهران به اسم آرمان شهر! خوندم قلبم درد گرفت به مولا!عمری بود راجع بهش می نویسم.از پول این مردم نشریه بزنی به قول یارو گفتنی همه اش از کاغذ نمیدانم چه! اونقدر ظاهر و گرافیک این نشریه بیسته که نگو! بعد مطالبش!!! افسوس! فقط یه چهار صفحه ای با فلان نماینده ی سابق به قول خودش انارشیست مصاحبه کرده که زمانی که تو مجلس بود به فکر یکی نبود مردم! بقیه اش هم زده تو سر همه چی ایران! جالبه بدونید حتی تو سر معماری ایران!!!!!!!!!! که هر کس حداقل یه کم معماری بدونه........ بی خیال بابا!حالا چه اندیشه هایی رو رواج داده بماند!بقیه اش هم باشه برای بعد!! فقط تا وقتی اصولگرایی یعنی دیدن از خط مترو از هفت تیر به بالا،یعنی تبلیغات انچنانی یعنی قرارداد بستن با صدا سیما واسه تبلیغ کارهایی که وظیفه ات هست انجام بدی یعنی تابلوهای الکترونیکی پر هزینه یعنی اسراف یعنی یعنی یعنی.... من اصول گـــــــــــــرا نیستم!!                                                

راستی مهم تر از همه بحث حامیان اصول گرایی هست که از همه مفصل تره!فقط اینو بگم خون به دلمون شد از بی غیرتی!                                                                         





 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 4 بازدید
    بازدید دیروز: 0
    کل بازدیدها: 2310 بازدید
  • درباره من

  • عدالت هیچگاه تبصره نمی خورد!
    باران
    بسم الله الرحمن الرحیم سلام. اسمم یه چیز دیگه هست! دوستانم باران صدام می کنند. از وقتی یادم میاد میخواستم آدم خاصی باشم. الانم نمیدونم هستم یا نه! البته همه ی آدمها خاصند در نوع خودشان. شغلم بیکار بعد دانشگاه! دوست داشتم مذهبی باشم. فرهنگ شهادت را دوست دارم. جوانتر که بودم آرزوی بزرگم شهادت بود. ولی حالا میدانم که من مال این حرفها نیستم. و شهادت هنر مردان خداست! بزرگترین سرمایه ام دوستی انسانها ست. از صمیم قلب همه شان را دوست دارم. البته این هم ژنتیکی است! یعنی با جهد خودم به دست نیاوردمش! از آدم محافظه کار و خسیس متنفرم. ریاضی خوندم ولی دوست دارم شهردار بشم. معماری و عمران را هم خیلی دوست دارم! به نظرم سخت ترین کار زندگی کردن است! من که از پسش بر نمیام! فقط به محصولات ساخت ایران اعتماد دارم! و از هر چی غربزده شرق زده و هر چی زده است بدم میاد! کشورم رو دوست دارم و به مردمش ایمان دارم. عجیب ترین و قشنگ ترین چیز هستی رو ولایت میدونم. آنانکه از سر ولایت بی خبرند در کار من و تو می مانند! راستش خودمان هم مانده ایم! ولایت زیبا ترین و غرور انگیز ترین و معنوی ترین حس و شناختی هست که به انسان دست میدهد! دلم برای کسانی که هنوز این شناخت را نچشیده اند می سوزد و به آنانی که مست این جام هستند غبطه میخورم! نوشتن را دوست دارم! بعضی کتابها را چندین بار خوانده ام. و هنوز هم میخوانم. انسانهای شجاع را بیش از هر کس دیگری قبول دارم. نوشته ها ی خانم فاطمه رجبی را می پسندم. و شجاعتش را در بیان حقایق می ستایم. و دیگه اینکه کاش جای توسعه چیز دیگری می گذاشتیم! مثلا مهدویت!
  • اشتراک در خبرنامه
  •